Basic Level:
طبقهي طبيعي. طبقهاي كه با ساختار طبيعي، بولوژيك و تشريحي ادراك كننده وجود دارد. مثلاً رنگها از اين نظر طبقات طبيعي هستند.
[align=-webkit-auto]Basilar Membrane:[align=-webkit-auto] غشاء قاعدهاي. غشاء ظريفي در حلزون گوش داخلي كه عضو كورتي روي آن قرار گرفته است.
[align=-webkit-auto]Behavior: [align=-webkit-auto]رفتار. اصطلاح كلي و پوششي براي اعمال، فعاليتها، بازتابها، حركات، فرآيندها، و بطور خلاصه هر واكنش قابل سنجش ارگانيسم.
[align=-webkit-auto]Behavior Therapy:[align=-webkit-auto] رفتار درماني. روشي كه بر اصول فرضيه يادگيري متكي است و از شرطي سازي عامل استفاده ميكند. رفتار درماني به مسائل خاص معطوف است و در مواردي كه مسائل به وضوح مشخص شده و اهداف درماني روشن است نتايج بهتري دارد.
[align=-webkit-auto]Behavioral Rehearsal:[align=-webkit-auto] تمرين رفتاري. تكنيك درمان رفتاري كه از طريق آن درمانجو در شرايط درماني رفتار تازه يا عمل سختي از تمرين و اجرا ميكند درمانگر غالباً مدل رفتار ميشود و درمانجو را در چگونگي انجام مناسب آن راهنمايي ميكند.
[align=-webkit-auto]Behaviorism:[align=-webkit-auto] رفتارگرايي. نظريهاي در روانشناسي كه طبق آن تنها موضوع مناسب براي تحقيق روانشناختي علمي رفتار قابل مشاهده و قابل سنجش است. اين اصطلاح توسط واتسون در سال 1913 ابداع شد. رفتارگرايي مدعي است كه \"ناخودآگاه\" نه مفهومي قابل تعريف است و نه قابل استفاده.
[align=-webkit-auto]Between-Subject Design:[align=-webkit-auto] طرح بين آزمودنيها. طرحي تجربي كه در آن آزمودنيهاي مختلف تحت شرايط متفاوت مورد آزمايش قرار ميگيرند.
[align=-webkit-auto]Biofeedback:[align=-webkit-auto] پسخوراند زيستي. در اين روش به بيمار ياد داده ميشود كه بر اعمال بدني خود، نظير فشار خون، كه بطور طبيعي كنترل بر آنها ندارد، كنترل پيدا كند. اين روش بيشتر بر اعمال اتونوميك، و اكثراً در دستگاه قلب و عروق مورد استفاده قرار ميگيرد. براي كنترل فعاليت الكتروآنسفاوگرافيك نيز كوششهايي به عمل آمده اما نتايج رضايت بخش نبوده است.
[align=-webkit-auto]Biomedical Therapies:[align=-webkit-auto] درمان زيستي-طبي. اصطلاح پوششي براي درمان اختلالات رواني با داروها، الكتروشوك، جراحي رواني و روشهاي فيزيكي ديگر.
[align=-webkit-auto]Bipolar Cells:[align=-webkit-auto] هر نوروني كه زائدههاي آن، آكسون و داندريت، در دو جهت مخالف از تنه سلولي جدا شده باشند. نمونه آنها در شبكيه چشم يافت ميشود.
[align=-webkit-auto]Blocking: [align=-webkit-auto]وقفه، انسداد. انسداد يا مهار فرآيند جاري تفكر يا تكلم. در اينجا قطار فكر ناگهان به حال توقف در آمده و \"خلائي\" به جا ميگذارد. سپس فكري كاملاً نو ممكن است آغاز گردد. در بيماراني كه كم و بيش بينش خود را حفظ كردهاند، اين حالت ممكن است تجربه وحشت انگيزي باشد و اين نشان ميدهد كه تجربه وحشت انگيزي باشد و اين نشان ميدهد كه انسداد فكر با تجربهاي كه افراد معمولي دارند و گاهي رشته افكار خود را، بخصوص وقتي مضطرب و خيلي خسته هستند، از دست ميدهند، متفاوت است. انسداد فكر وقتي به وضوح وجود داشته باشد تقريباً مشخص كننده اسكيزوفرني است. معهذا، بايد بخاطر داشت كه بيماران خسته مضطرب به آساني رشته كلام خود را گم ميكنند و به نظر ميرسد كه دچار انسداد تكلم هستند.
[align=-webkit-auto]Body Image:[align=-webkit-auto] تصوير بدن. تصوير ذهني هر شخص از اندام خود، بخصوص از ديدگاه ديگران. عدهاي اين اصطلاح را فقط در مورد ظاهر فيزيكي بكار ميبرند، اما برخي آن را در مفهومي گستردهتر كه اعمال بدني، حركات و هماهنگي را نيز در بر ميگيرد مورد استفاده قرار ميدهند. تصوير بدن در خيلي از اختلالات نوروتيك مختل است، از جمله در بياشتهايي عصبي.
[align=-webkit-auto]Brain Storm:[align=-webkit-auto] ساقه مغز. قسمتي از مغز كه پس از برداشتن نيمكرههاي مخ و مخچه باقي ميماند.
[align=-webkit-auto]Brightness:[align=-webkit-auto] درخشندگي، به صورت يك اصطلاح غيرتكنيكي به هوش نسبتاً بالا نيز گفته ميشود.
[align=-webkit-auto]Broca\'s Area:[align=-webkit-auto] ناحيه بروكا. ناحيهاي از قشر مغز كه در پردازش عمل تكلم موثر است. در افراد راست دست اين ناحيه در قسمت تحتاني شكنج پيشاني نيمكره چپ، نواحي 44 و 45 برودمن واقع شده است. نامگذاري اين ناحيه از گزارش پل بروكا مبني بر اين كه ضايعات اين ناحيه در بسياري از بيماران آفازيك مسئول اختلال است به عمل آمد.
[align=-webkit-auto]Bulimia Nervosa:[align=-webkit-auto] پراشتهايي رواني. جوع يا پراشتهايي رواني به مصرف دورهاي، كنترل نشده، وسواسگونه، و سريع مقاديري زياد غذا در مدتي كوتاه اطلاق ميشود. ناراحتي جسمي، مثل درد شكم يا احساس تهوع پايان دوره پرخوري است و در پي آن احساس گناه، افسردگي يا بيزاري از خود ظاهر ميگردد.
[align=-webkit-auto]Bystander Intervention:[align=-webkit-auto] پديدهي مداخله. اين پديده كه: به هنگام نياز به كمك هر چه عده حاضران بيشتر باشد احتمالاً اقدام به كمك از جانب تكتك آنها كمتر است.